ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯿﺼﺪﺍ …
ﺗﻮ ﭼﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﮔﺮﻓﺘﯽ !
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﯿﺲ ﺍﺯ
ﮔﺮﯾﻪ ﻣﺎﻧﺪ !!
ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ
ﭼﺘﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﻟﻢ ﺑﺎﺷﺪ !
ﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ …
امیر ناصری
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
عکس ها
تنها
پنجره هایی هستند
که زمان و همه دنیای آن سویش
از حرکت ایستاده است…
کاش میشد
به جایی در این عکس ها کوچ می کردیم…!
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
از خویش گریزانم
از مردم دنیا نیز
در جمع پریشانم
در خلوت تنها نیز
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
غزلهایم مشقی از هجرت توست
هر چند ناچیز!
هدیه ی چشمانت می کنم
که خلاصه ی عشق است و هیچ جز آن ندید
تا با هر نفس گفته باشم
دنیا بی تو جای خوبی نیست
امیر طاهری
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
نمی گویم دوستت دارم
تمام دوست داشتن های دنیا را
به هر جان کندنی شده
می ریزم پای تو
“تویی که نمی خواهی بفهمی دوستت دارم…”
ا ط
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
زندگی دفتری از خاطره هاست…
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد
ما همه همسفر و رهگذریم
آنچه باقیست فقط خوبی هاست…
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
بعضی لعنتی ها هیچ کاری نمی کنند
فقط می گویند دوستت دارم
و بعد می روند …
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
کلماتم
ترکیبات اضافی نیست
غم اوست و خاک من
بی کسره و فاصله …
چشم در راه کسي هستم
کوله بارش بر دوش
آفتابش در دست
خنده بر لب ، گل به دامن ، پيروز
کوله بارش سرشار از عشق ، اميد
آفتابش نوروز
باسلامش ، شادي
در کلامش ، لبخند
از نقس هايش گُل مي بارد
با قدم هايش گُل مي کارد
مهربان ، زيبا ، دوست
روح هستي با اوست
قصه ساده ست ، معما مشمار
چشم در راه بهارم آري
چشم در راهِ بهار
فريدون مشيري
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﮔﯿﺮﻡ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﮔﺮ ﺳﯿﺮﻡ
ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺗﺮﮎ ﯾﮏ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺧﺮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩ
ﺑﯽ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﮔﯿﺮﻡ
ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻌﺒﯿﺮﻡ
امیر طاهری
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
در من
تویی
در حال مرگ است …
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات اما
نجابت می کند مانند بانوهای ایرانی …
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
صدای سوت قطار که می آید
عده ای گوششان را می گیرند و
عده ای قلبشان را …
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
ساعت را برداشتم
تا نکوبد ثانیه های نبودنت را ،
که حس نکنم !
چه قدر برای آمدنت دیر شده …
نشسته ام و بین رفتن های تو
و ماندنهای خودم
مخرج مشترک می گیرم!
حاصلش فقط
داغِ تو می ماند
روی دلم
امیر طاهری
دلنوشته های زیبای رمانتیک و عاشقانه
جاده های سردرگمی که
از حوالی من می گذرند
قدم های تو را
به من نخواهند رساند …
وقتی خودشان
در پیچ و خم
خاطره ها و آرزوها
گم شده اند …..!!!
سید حسین دریانی
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید